به مناسبت سالگرد کودتای ضد ایرانی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
نقش روحانیت قم در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲
آشوب های نهم اسفند ۱۳۳۱
خبرهای مربوط به سفر قریب الوقوع شاه در ۹ اسفند یک نقطه عطف مهم بود. تصمیم به این مسافرت را خود شاه گرفته بود اما صحنه سازی جوری بود که گویی مصدق او را وادار به ترک کشور کرده است. شاید کاشانی در بطن قضایا نبود ولی [آیت الله] بهبهانی [ رهبر تحصن بازاریان مشروطه خواه در مقابل سفارت انگلیس برای جلب حمایت دولت انگلیس ] به احتمال زیاد در قضیه دست داشته است. تظاهرات علیه مصدق و حمله اجامر و اوباش به خانه نخست وزیر نمیتوانست یک رویداد خود انگیخته باشد. اما چون کاشانی و بقایی فکر می کردند مصدق شاه را از کشور بیرون میکند چاقو کش ها و بزن بهادرهای خود را به آنجا فرستاده بودند. در آن روز کاشانی دو نامه در حمایت از شاه نوشته و در این باره دو اعلامیه نیز منتشر ساخت. در زیر بخشی از یکی از اعلامیه ها را میآوریم :
« مردم هشیار باشید! شاهنشاه محبوب و دموکرات ما در اثر تصمیمات خائنانه عده ای قصد ترک کشور را دارند… بدانید که اگر شاه برود هر چه داریم با او خواهد رفت . بر پا خیزید و مانع سفر شاه شوید. از او بخ~۸D8هید نظرش را تغییر بدهد. امروز حیات و استقلال ما به شخص اعلیحضرت محمد رضا شاه پهلوی و نه هیچ فرد دیگری بستگی دارد» عبدالحسین مفتاح، مؤلف راستی بیرنگ است – روزنامه کیهان ۹ اسفند ۱۳۳۲
گفتم [آیت الله] بهبهانی به احتمال زیاد در قضایا دست داشته ولی این امر قطعی و مسلم نیست. اگر فقط به اسناد تکیه کنیم میبینیم او و محفل مربوطه اش مدتی خاموش بوده اند. در حقیقت اینان هم درمبارزه غیر علنی با دولت و هم در ساماندهی مخالفان عمومی علیه آن شدیداً فعالیت میکردند. مثلاً [آیت الله] محمد تقی فلسفی خطیب مشهوری که نظرات [آیت الله] بهبهانی را بازگو میکرد از مدت ها پیش ازمنبر وعظ و از پیش مبارزه ای را علیه دولت مصدق آغاز کرده بود. در یکی از این جلسات وعظ درمسجد شاه وقتی به مصدق حمله کرد مردم حاضر در جلسه علیه او قیام کردند و او ناچار به فرار شد. این حادثه مربوط به مدت ها قبل از علنی شدن شکاف در جبهه ملی و حتی پیش از قیام ۳۰ تیر بود. هر چه بود [آیت الله] بهبهانی در روز ۹ اسفند ۳۱خاموشی را مصلحت ندید و به همراه شیخ بهاء الدین نوری ( بعداً آیت الله نوری ) به دیدار شاه رفت و پا را فراتر نهاده برای جماعت ضد مصدقی سخنرانی نمود. از آن پس فعالیت [آیت الله] بهبهانی علیه دولت [ ملی ] علنی تر شد و درگیری قم در قضایا نیز مشخص تر گردید.در اردیبهشت ماه ۱۳۳۲ سرتیب محمد افشار طوس رئیس شهربانی کل کشور ربوده شد و در غاری خارج از تهران به قتل رسید . چهار سرتیپ بازنشسته در رابطه با این جنایت بازداشت شدند. بقایی که عمیقاً درگیر این قتل بود به سبب مصونیت پارلمانی دستگیر نشد. زاهدی قبل از آنکه دستگیر شود در مجلس تحصن اختیار کرد. در آن زمان کاشانی رئیس مجلس بود هر چند از مدت ها قبل در مجلس حضور نمییافت. اما این بار در مجلس حاضر شد و روی زاهدی را بوسه زد و به او گفت تا هنگامی که مایل باشد در مجلس بماند قدمش مبارک است. بعد به کارکنان مجلس سفارش کرد از میهمان عالیقدر مواظبت کنید. گاهی گفته میشود بن بست روابط کاشانی و مصدق از زمانی به وجود آمد که مصدق تصمیم به همه پرسی و انحلال پارلمان گرفت . اما بن بست به طور قطع از همین جا پیدا شده بود.
علما و کودتا
حالا دیگر مشخص بود که روحانیت قم و کاشانی فعالانه و بدون برگشت علیه دولت مصدق کار میکنند. طی ماه های بهد شایعاتی در مورد کودتای قریب الوقوع به گوش میر سید. مصدق در ماه های تیر و مرداد تصمیم به انجام همه پرسی برای انحلال مجلس و برگزاری یک مجلس جدید گرفت. مشاوران نزدیک و دوستان خیرخواه مصدق وی را از این عمل منع کردند. آیت الله کاشانی و آیت الله بهبهانی این تصمیم مصدق را مغایر با قانون اساسی اعلام نموده، آنرا حرام دانستند. البته تصمیم مصدق تصمیم نابجایی بود. اما با قانون اساسی مغیرتی نداشت . حالا دیگر کاشانی هم خود را در بطن محافظه کاران مذهبی قرار داده بود. آیت الله کاشانی و آیت الله بهبهانی در کودتای ۲۵ و ۲۸ مرداد ساکت ماندند. بهبهانی در سازماندهی اوباش در کودتای ۲۸ مرداد نقش بسزایی داشت. اخیراً بنا به شواهدی احتمال میرود کاشانی از طریق احمد آرامش پولی از آمریکایی ها دریافت کرده باشد با این هدف اعلام شده که در سقوط دولت مصدق بکوشد. این شواهد بسیار قوی اند اما قطعیت ندارند. در سال ۱۳۵۷ نامه های مبادله شده آن زمان میان مصدق و کاشانی توسط یکی از اعضایس خانواده کاشانی که مدعی بود نقش پیک را میان دو شخصیت مزبور ایفا میرده است انتشار یافت. هر دو نامه به تاریخ ۲۷ مرداد یعنی روز قبل از کودتا نوشته شده اند کاشانی بعد از گله گذاری از رفتار مصدق نسبت به خویش از او میخواهد دست به دست هم دهند و با کودتا مقابله کنند. اما معلوم نیست از کدام کودتا سخن میگوید. مصدق در پاسخ مینویسد: نامه حاکی از ادعیه خالصانه شما توسط آقای حسن آقا سالمی دریافت شد. من به حمایت مردم مستظهر هستم،والسلام. در صحت و اعتبار این نامه ها جای تردید است. منتقدین میگویند چرا نامه کاشانی که به خط خود وی هم بوده است در اختیار خانواده او مانده است. نامه ازاین لحاظ که خط و سیاق کاشانی است موثق است. نامه مصدق هم سیاق خود او را دارد هر چند نامه او تایپ شده است. از فحوای نامه ها بر میآید که کاشانی در کودتای ۲۸ مرداد دستی نداشته و مصدق به گونه ای ناپخته به هشدار کاشانی بی اعتنا مانده است در حالی که این نتیجه گیری قابل قبول نمیباشد. روز ۲۷ مرداد کودتای دو روز پیش شاه علیه مصدق عقیم مانده و خنثی شده بود. و اگر قصد کاشانی کودتای روز بعد بوده، بعید است که او درباره امری قریب الوقوع نامه ای بنویسد و دخالت و آگاهی خود را نسبت به کودتا محرز سازد. منطقاً چنین مینمایاند که کاشانی خواسته است به دنبال پیروزی کامل مصدق در کودتای ۲۵ و ۲۸ مرداد نقشی و سهمی هم برای خود در نظر بگیرد. روحانیت سنتی قم جای تردیدی باقی نگذاشتند که نسبت به کودتا نظر مساعد داشته است. زیرا آیت الله بروجردی به هنگام بازگشت شاه به کشور باکلمات محبت آمیزی به او خیر مقدم گفت و خاموشی گزینی را رها کرد. روز بعد از کودتا فداییان اسلام در نشریه خویش از کودتا به عنوان انقلاب اسلامی نام بردند :
« دیروز تهران در زیر قدم های مردانه افراد ارتش و مسلمانان ضد اجنبی میْرزید. مصدق غول خون آشام در زیر ضربات محو کننده مسلمانان استعفا کرد. تمام مراکز دولتی توسط مسلمانان و ارتش اسلام تسخیر شد…» روزنامه نبرد ملت ۲۹مرداد۱۳۳۲
نقل از نوشته یا کتاب مصدق و نبرد قدرت، مؤلف : همایون کاتوزیان ، صفحات ۳۱۴ الی ۳۱۸ ، چاپ ۱۳۷۱
روز ۲۷مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی آیت الله بهبهانی میان اوباش و زنان بدکاره پول توزیع نمود که روز ۲۸ مرداد دست به آشوب زنند.
نقل از نوشته یا کتاب مصدق و نبرد قدرت، مؤلف : همایون کاتوزیان ،صفحه ۳۴۶
آیت الله فلسفی یکی دیگر از خائنان آخوندی و انگلیسی است که علیه دولت ملی و شخص دکتر مصدق بر منبر مساجد سخنرانی میکرد اما مردم غیور ایران در مسجد به او تهاجم کردند و او ناگزیر به فرار شد
« روحانیت سنتی [قم] جای تردیدی باقی نگذاشت که نسبت به کودتا نظری مساعد داشته است. زیرا آیت الله بروجردی به هنگام بازگشت شاه به کشور باکلمات محبت آمیزی به او خیر مقدم گفت و خاموشی گزینی را رها کرد. روز بعد از کودتا، فداییان اسلام در نشریه خویش از کودتا به عنوان انقلاب اسلامی نام برد :
– دیروز تهران در زیر قدم های مردانه افذراد ارتش و مسلمانان ضد اجنبلی میلرزید. مصدق غول پیر خون آشام در زیر ضربات محو کننده مسلمانان استعفا کرد… تمام مراکز دولتی توسط مسلمانان و ارتش اسلام تسخیر شد…» همایون کاتوزیان، مصدق و نبرد قدرت، صفحه ۳۱۸، روزنامه نبرد ملت، ۲۹ مرداد
« کاشانی دو هفته بعد طی مصاحبه ای ( مندرج، در روزنامه کیهان،۲۳ شهریور ۱۳۳۲) اعلام کرد : مصدق مرتکب خیانتی بزرگ شده و شایسته مجازات مرگ است. روحانیت قم، کاشانی و فداییان اسلام ، در حمایت از کودتای زاهدی و حکومت او متحد عمل کردند. » همایون کاتوزیانف مصدق و نبرد قدرت، صفحه۳۱۸
استقرار حاکمیت ایران بر منابع نفتی
لغو قرار داد کنسرسیوم ۱۹۵۴ و انعقاد قراردادهای
مترقی نفت در راستای افزایش منافع :
پس از ملی شدن صنعت نفت در ایران و عقد قرار داد کنسرسیوم در سال ۱۹۵۴ دولت که آرمانها و اهداف ملی را در زمینه نفت تحقق نیافته میدید، در صدد تدوین سیاستی جدید در زمینه نفت برآمد تا ضمن جلوگیری از تکرار انعقاد قرار دادهایی مانند قرار داد کنسروسیوم، حاکمیت و نظارت خود را بر منابع نفتی و در جهت کسب منافع حقیقی و بیشتر از این موهبت خدادادی تثبیت و اعمال نماید. در اجرای این منظور و بویژه شرکت دولت در عملیات صنعت نفت با تدوین و تصویب قانون جدیدی در سال ۱۹۵۷ ( ۱۳۳۷ خورشیدی ) قدم مهمی در جهت استقرار حاکمیت خود بر منابع نفتی کشور برداشت. قانون نفت ۱۹۵۷ مجموعه ترتیبات و مقرراتی بود که اساس روابط بین دولت و شرکتهای نفتی را تعیین و روشن میساخت و حقوق هر یک از طرفین را نیز معلوم میداشت. هدف اصلی این قانون اعمال حاکمیت ایران بر منابع نفتی خود ، خارج ازر حوزه قرار داد کنسرسیوم بود. …قانون نفت ۱۹۵۷ با تفویض اختیاراتی وسیع به شرکت نفت ایران در جهت توسعه عملیات پیش گفته مالیکت کلیه منابع شناخته شده کشور را نیز به شرکت ملی نفت واگذار کرده و شرکت را ملزم نمود تا منابع نفتی کشور را باستثنای حوزره کنسرسیوم به بخش های مختلف نفتی تقسیم کند مشروط بر آنکه هیچکدام از بخش ها از ۸۰۰۰کیلومتر مربع تجاوز نکند. … برای جلوگیری از تکرار قرار داد کنسرسیوم و اینکه هیچ شرکت و یا شرکتهای نفتی نتوانند در آینده کنترل بخش بزرگ و وسیعی از منابع نفتی کشور را در اختیار بگیرندف قانون نفت تصریح و تاکید داشت که هیچ شرکت نفتی یا سازمان مشرتک و مختلط نباید بیش از شانزده هزار کیلومتر مربع در یک بخش نفتی در زمان واحد در اختیار داشته اشد. همچنین هیچ شخص یا شرکتی نمیتوانست در یک زمان معیت در بیش از پنج بخش نفتی فعالیت داشته و به عملیات اقدام نماید….
پس از قرار داد ۱۹۵۴ شرکت نفت ملی ایران همچنان مترصد تحصیل عواید بیشتر از نفت و تحقق ملی شدن صنعت نفت به انعقاد قرار دادهای نوینی روی آورد . بنابراین در سال ۱۹۵۷ قرار داد مشارکت منعقد شد. اما دولت پادشاهی ایران از سهم و عواید شرکت نفت ملی ایران در قرار دادها خشنود نبود.از اینرو دولت پادشاهی ایران به انعقاد قراردادهای نوینی با شرکتهای نفت خارجی پرداخت که مآلاً شرکت نفت ۷۵ درصد عواید قرار دادها را در اختیار گرفته بود. منجمله قرار دادهای بعدی که در راستای افزایش سهم و عواید شرکت نفت ملی ایران با شرکت های نفتی خارجی منعقد شد، عبارتند از :
قرارداد انجام خدمت یا پیمانکاری نوع جدیدی از قراردادهای نفتی بودند که بطور کلی با قرار دادهای سنتی و قراردادهای مشارکت تفوت داشتند. اولین قرار داد ازاین نوع در اوت ۱۹۶۶ یا مرداد ۱۳۴۵ بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت دولتی تحقیقیات و فعالیتهای نفتی فرانسه، اراپ erap منعقد گردید و الگوی جدید در صنعت نفت برای عقد قرار دادها شد. به موجب قرار داد منعقده اراپ به عنوان پیمانکار شرکت ملی نفت ایران عمل میکرد و متعهد به انجام خدامات فنی، مالی و تجاری در ازای دریافت حق الزحه بود. … پس از آن قرار دادهای اکتشاف و توسعه منعقد شد. قانون نفت ۱۹۷۴ ایارن به شرکت ملی نفت اختیار میداد تا قرار دادهایی نیز برای عملیات اکتشاف و توسعه نفت منعقد نماید. شکرت ملی نفت ایان با استفاده از این مجوز قانونی اقدام به عقد یک رشته قرار دادهای پیمانکاری اکتشاف و توسعه باکمپانی های نفتی کرد که ماهیت آنها با قرار دادهای خدمت و مشارکت متفاوت بود سبب ایجاد دگرگونی هایی عمیقی در نوع قرار دادهای نفتی جهان گردید. این نوع قرار دادهای اکتشاف و توسعه که استقرار حاکمیت ایران را بر منابع نفتی خویش با تامین کنترل آنها تحکیم کرد، در صنعت جهانی نفت هم بدعتی تازه گذارد و تا حد زیادی اوضاع را به نفع کشورهای تولید کننده نفت تغییر داد. در قرار دادهای اکتشاف و توسعه که با کمپانی های نفتی منعقد گردید پیمانکاران فقط تا زمانی که تولید نفت بهمیزان تجازی میرسید مسؤلیت و عاملیت عملیات اکتشاف را عهده دار بودند و پس از شروع بهره برداری، شرکت ملی نفت ایران خود مسؤلیت عملیات تولید و استخراج را به عهده میگرفت. … شرکت ملی نفت ایران شش قرار داد از این نوع را با شرکتهای نفتی منعقد کرد. …
در ۲۶ ژانویه ۱۹۷۳ ( ۶ بهمن ۱۳۵۱) شاه اعلام داشت که کنسرسیوم نفت به تعهدات خود در جهت حفظ و ارتقای منافع ایران عمل نکرده و ایران به علت تخلف کنسرسیوم از اجرای مفاد قرار داد و تعهدات خود، از تمدید قرار داد کنسرسیوم خودداری خواهد کرد.
نمودار درآمد دولت از صنعت نفت ایران از سال ۱۹۷۷ الی ۱۹۷۵ روند فزونی را نشان میدهد . شرکت ملی نفت ایران طی انعقاد قرار دادهای مترقی با شرکتهای نفتی خارجی، سهم ایران از عواید نفت را به ۷۵ درصد رسانید.
کنسرسیوم بین المللی نفت در سال ۱۹۵۴ مرکب از پنج شرکت آمریکایی استاندارد نیوجرسی، استاندارد کالیفرنیا، سوکونی واکیوم، گلف و شرکت نفت تگزاس با ۴۰ % سهام و شرکت نفت بریتانیا b.p به تنهایی ۴۰% سهام، شرکت هلندی رویال داج شل با ۱۴% سهام و شرکت نفت فرانسه با ۶% سهام بود.
چکیده ای از کتاب مسائل سیاسی – اقتصادی نفت ایران – دکتر ایرج ذوقی ، چاپ۱۳۷۵خورشیدی
خلاصه نویسی و اقتباس از : محمد مصدق